English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5147 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
Other Matches
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
let us be brief U کوتاه کنیم
briefly speaking U مختصر کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
let us play U بازی کنیم
let us say U فرض کنیم
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
subject U موضوع
question U موضوع
head U موضوع
texts U موضوع
subjected U موضوع
motifs U موضوع
text U موضوع
questions U موضوع
subjecting U موضوع
subjects U موضوع
issued U موضوع
issue U موضوع
theme U موضوع
issues U موضوع
motif U موضوع
questioned U موضوع
themes U موضوع
point U موضوع
topic U موضوع
objects U موضوع
criteria U موضوع
mattering U موضوع
afair U موضوع
propositions U موضوع
propositioning U موضوع
objecting U موضوع
topics U موضوع
direct objects U موضوع
indirect objects U موضوع
object U موضوع
objected U موضوع
propositioned U موضوع
proposition U موضوع
subjects U موضوع ها
mattered U موضوع
plotless U بی موضوع
matter U موضوع
themes U موضوع ها
subject [topic] U موضوع
matters U موضوع
topics U موضوع ها
topic U موضوع
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
side show U موضوع فرعی
subject U شیی موضوع
sides of the question U اطراف موضوع
universe of discourse U موضوع بحث
sign position U موضوع علامت
subduce U موضوع کردن
at issue U موضوع بحث
lemma U مقدمه موضوع
subject and predicate U موضوع و محمول
it is a question of money U موضوع بسته به
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
subjects U رعایا موضوع
in question U موضوع بحث
subjecting U رعایا موضوع
subjecting U شیی موضوع
not to point U بیرون از موضوع
out of question U خارج از موضوع
beside the question U خارج از موضوع
objective complement U مکمل موضوع
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
subjected U رعایا موضوع
monomaniac U دیوانه یک موضوع
subjects U شیی موضوع
side issue U موضوع فرعی
side issues U موضوع فرعی
privity U موضوع محرمانه
matter on hand U موضوع بحث
subject of debate U موضوع دعوی
subject U رعایا موضوع
subjected U شیی موضوع
not to the point U خارج از موضوع
off the track U از موضوع پرت
grievance U موضوع شکایت
postulate U اصل موضوع
in contestation U موضوع بحث
postulates U اصل موضوع
postulating U اصل موضوع
What is happening? U موضوع چه است؟
postulated U اصل موضوع
What gives? U موضوع چه است؟
decade U ده موضوع یا رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
What's on? U موضوع چه است؟
What's up? U موضوع چه است؟
direct objects U موضوع منظره
indirect objects U موضوع منظره
object U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
objecting U موضوع منظره
objects U موضوع منظره
What's behind all this? U موضوع چه است؟
What's the matter? U موضوع چیه؟
What's cooking? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
What's going on? U موضوع چه است؟
What's wrong? U موضوع چه است؟
business U موضوع تجارت
businesses U موضوع تجارت
issues U موضوع دعوی
subject matter U موضوع اصلی
subject matter U مطلب موضوع
irrelevant U خارج از موضوع
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
problem U معما موضوع
problems U معما موضوع
recitations U تعریف موضوع
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
case U موضوع حالت
issue U موضوع شماره
recitation U تعریف موضوع
cases U موضوع حالت
issue U موضوع دعوی
issued U موضوع شماره
issued U موضوع دعوی
issues U موضوع شماره
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . U ربطی به موضوع ندارد
the matter is perplexed U موضوع درهم است
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
the tax in question U مالیات موضوع بحث
thematic apperception test U ازمون اندریافت موضوع
matter in hand U موضوع مورد بحث
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
it is a question of money U موضوع پول است
topicality U موضوع موردبحث روز
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
vexata questio U موضوع متنازع فیه
The contrary was proved. U عکس موضوع ثابت شد
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
remind me ofit U ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
reagent U موضوع ازمایش روانی
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
question in dispute U موضوع متنازع فیه
that is not the question U موضوع این نیست
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
the matter in hand U موضوع مورد بحث
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
It dawned on me. U بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
that is a matter of habit U موضوع عادت است
monographs U رساله درباره یک موضوع
embroglio U گیر موضوع غامض
donnee U موضوع داستان یا درام
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
Recent search history Forum search
1ICR
1How to work out when you totally don't want to?
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
2make the case? به فارسی چی میشه
1coffee table conversation piece
1preppy
1after all
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی با افزایش حجم ناشی از پرتو تابیده‌شده به سلول‌های سرطانی جاذب نانوذرات طلا
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com